جدول جو
جدول جو

معنی بی سنگ - جستجوی لغت در جدول جو

بی سنگ
سبک، کم وزن، کنایه از شخص کم قدر و بی منزلت، برای مثال من بی سنگ خاکی مانده دلتنگ / نه در خاکم در آسایش نه در سنگ (نظامی۲ - ۲۲۷)، کنایه از بی طاقت
تصویری از بی سنگ
تصویر بی سنگ
فرهنگ فارسی عمید
بی سنگ(سَ)
مرکّب از: بی + سنگ، بی وقار و تمکین. (رشیدی)، کنایه از بی وقر باشد. (انجمن آرا)، سبک و بی وقار. (از آنندراج) :
اسکاف گه بروی گدا روی پیر خنگ
بی سنگ غر زنی که سرت باد زیر سنگ.
سوزنی.
در باب شاعری که مباد اوی امیر شعر
بی سنگ شاعری است بکوبم سرش بسنگ.
سوزنی.
من بی سنگ خاکی مانده دلتنگ
نه در خاکم در آسایش نه در سنگ.
نظامی.
و رجوع به سنگ شود.
لغت نامه دهخدا
بی سنگ
شخص کم قدر و منزلت
تصویری از بی سنگ
تصویر بی سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
بی سنگ((سَ))
بی ارزش، سبک، بی طاقت
تصویری از بی سنگ
تصویر بی سنگ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
آنچه رنگ نداشته باشد، کنایه از ساده و بی آلایش، طرح ساده که نقاش بر روی پارچه یا کاغذ می کشد و بعد آن را رنگ آمیزی می کند
فرهنگ فارسی عمید
(ژَ)
مرکّب از: بی + ژنگ، بی رنج. بی زنگ. بی زنگار:
همی برپراکند مشک و گلاب
شد آن طشت بی ژنگ چون آفتاب.
فردوسی.
رجوع به زنگ و ژنگ شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
حالت و چگونگی بی سنگ. سبکی. جلفی. بی وقاری. جلافت. عدم رزانت. بی متانتی. (یادداشت مؤلف) :
ور ز بی سنگی سرّ دل خود کشف کند
در زمان زیر و زبر سنگ شود همچو کشف.
سوزنی.
نیست در شهر سست فرهنگی
هیچ عیبی بتر ز بی سنگی.
اوحدی.
رجوع به سنگ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی ژنگ
تصویر بی ژنگ
بی رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با سنگ
تصویر با سنگ
گرانبار سنگین، بلندقدر عظیم القدر با تمکین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ننگ
تصویر بی ننگ
آنکه از اعمال ناشایسته ننگ و عار ندارد بیعار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سنگی
تصویر بی سنگی
حالت و کیفیت بی سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
((رَ))
بدون رنگ، عالم وحدت، کنایه از ساده و بی آلایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
آکرماتیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
عديم اللّون
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
Colorless
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
incolore
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
bezbarwny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
חסר צבע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
бесцветный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
بے رنگ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
বর্ণহীন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
bila rangi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
renksiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
무색의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
無色
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
रंगहीन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
безбарвний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
tanpa warna
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
ไร้สี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
kleurloos
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
farblos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
sin color
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
privo di colore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
sem cor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
无色的
دیکشنری فارسی به چینی